۱۳۸۸ اسفند ۲۴, دوشنبه

نوروز فرخنده باد

پنجره را که باز می کنی نسیم معطری صورتت را نوازش می دهد . سبک بودن هوا طراوتت را دو صد چنان می افزاید. نسیم به عطری آشنا آغشته است . عطر همیشه تازه ی بهار است. بهار آمده تا ما ایرانیان را به شور و شوق وصل خویش برانگیزاند و مژده نوروز دهد.

روزمان نو می شود و نوروز را ، این دردانه چهار هزار ساله و این اولین آیین انسانی را جشن می گیریم.به سر سلامتی نوروز پا می کوبیم و دست می افشانیم . نگاهی به مادر می اندازیم .ایران بانو با عشوه گری به پیشواز عمو نوروز رفته وگونه ها و لبهایش را سرخاب زده و سرمه به چشم مالیده و به رسم هر سال پیراهن بلند سفید ملیله دوزی شده گلدار به تن کرده و سینه ریز طلا به گردن آویخته . برمی خیزیم وچون کودکان بر دامن گلدارش می نشینیم و رستاخیز طبیعت را با بوسه بر دستان سخاوتمند و پربرکتش تقدیس می کنیم چراکه نیک می دانیم :

عید فراوان بود اما به لطف

جشن عجم از همه ممتاز شد



لاله چراغ سرخ را به بار می آورد و نرگس از دیدن لطف بهار ، مستانه چشم می گشاید .چمن سبز شده و هزاران بر سرو سبز ، نغمه سر داده اند. به پا قدم چلچله ها عود می سوزانیم و بر قامت چمن اسفند بر آتش می ریزیم ، رخت نو می کنیم و برای بخت نو دستها را سبو کرده و رو به آسمان می بریم.یا مقلب القلوب می خوانیم و تفالی بر دیوان حافظ کلام حق می زنیم .

هفت سین را بر می سازیم تا هفت آسمان عشق را به فرهنگ و نه به قدرت درنوردیم. سرای دل و سرای تن از غبار می آلاییم و خانه را از عطر یاس لبریز می کنیم.سرخی را از آتش می گیریم و سبزی را از سبزه ، روشنایی را از شمع و برکت را از سمنو و زندگی را از ماهی طناز تنگ طلب میکنیم تا نشانی از همه مخلوقات طبیعت عزیز را در یک سفره گرد آوریم و همه طبیعت را از برکت وجود نوروز سیراب گردانیم.

پیش از تحویل سال نو سری به گل فروشی میزنیم و با مریم و نرگس و لاله و پامچال به خانه بازمی گردیم تا با این دخترکان نازک تن بهار ضیافت گل و رنگ و عطر به پا کنیم . رشته می پزیم تا رشته زندگیمان پیوسته محفوظ بماند .کام شیرین می کنیم تا شیرینی اش سالمان را از گزند تلخی ها در امان بدارد.

دلمان نازک می شود و اشکمان در دسترس میآید سر سفره هفت سین و لحظه تحویل سال . پروازی در دیار خیال و یادی ازعاشقان نوروز می کنیم که با پرستوها پریدند و به آسمان رفتند . قطره اشکی می فشانیم و دل صاف می کنیم و قدر هر آنچه داریم را بیشتر می دانیم .

با صدای شلیک توپها و نوای دهل و نقاره به خودمان می آییم. سال نو را تحویل میگیریم . نو میشویم ، زنده و سبز می شویم و سبزیمان را سخاوتمندانه با همه ، با هرکس که در کوچه و خیابان دیدیم تقسیم می کنیم . همه مان سبز می شویم.

۲ نظر:

  1. سلام دوست عزیز آنها از تفکر میترسند واز کسانی که فکر میکنند پس تولید فکر کنیم وبلاگ خوب و پرباری دارین خوشحال میشم در راه آزادی و آگاهی با هم همکاری کنیم اگه مایل بودین تبادل لینک کنیم اگه خواستین منو به اسم آگاهی لینک کنین و خودتون هم بگین به چه اسمی لینکتون کنم ممنون میشم
    مصلحت امروز ایران در دست‌های ماست. آینده‌ی ایران در سر زانوان ماست که نمی‌خواهیم در برابر شنیع‌ترین استبداد عصر خویش زانو بزنیم. استبدادی که نه بر تن ما که می‌خواهد بر جان ما حاکم شود.

    پاسخحذف
  2. سلام وبلاگی در مورد استاد شریعتی دارم خوشحال میشم با هم تبادل لینک کنیم

    پاسخحذف