۱۳۸۸ تیر ۲۸, یکشنبه

قطار بی ترمز!

وقتی محمود احمدی نژاد در سخنرانی معروفش در جشن هسته ای سال85 خبر از حرکت بدون بازگشت هسته ای کشور داد و آنرا به قطاری مانند کرد که ترمز آن بریده است ، به دوستی گفتم که احمدی نژاد راننده ایست که در خودرو، فقط گاز و بوق را می شناسد و سایر تجهیزات خودرو را بی ارزش تلقی کرده و در صورت لزوم ، آنها را کنده و از پنجره به بیرون پرتاب می کند.


اکنون پس از گذشت سه سال از این اظهار نظر ریاست دولت، نشانه هایی از نقص های جدی در قطارمدیریت او یافت شده که در مقایسه با حذف ترمز به مراتب عجیب تر و خطرناک ترند.این قطار نه تنها ترمز خود را از دست داده ، که از سیستم تعلیق و گرانش برای بالانس کردن و متعادل سازی حاکمیت ، جعبه دنده برای تنظیم سرعت جنون آمیز آن ، سیستم خنک کننده برای حفظ حرارت ، پمپ روغن برای روان کردن فعالیت ها ، حتی آیینه برای مشاهده اطراف و پشت سر تا شیشه جلو برای دیدن درست مسائل پیش رو و بسیاری از امکانات دیگر نیز بی بهره شده است. در مقابل استفاده بیش از حد دولت تحت کنترل احمدی نژاد از بوق مزاحمت های جدی هم در داخل و هم در خارج از ایران را ایجاد کرد که نتیجه آن خروج اکثریت حامیان وی ازکمپ طرفداران در داخل و انزوای بیش از حد کشور در صحنه بین المللی بود.


این گروه که فعلا سکاندار قطار های اتمی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی در کشور هستند ظرف این چهار سال همین سرنوشت را برای سایر بخشهای کشور رقم زدند، از تغییرات اتوبوسی و فله ای در سیستم اقتصادی کشور تا طرحهای عجیب اقتصادی که پیش بینی شکست آنها نیاز به تبحر در علم اقتصاد نداشت، از وامهای زودبازده تا بیکاری و تورم بی سابقه، از واردات پرتغال اسراییلی و انگور پاکستانی تا تعطیلی واحد های تولیدی ،از دورغهای شاخدار در سیاست داخلی و جعل مدرک وزار و عدم پاسخگویی به مجلس تا بحران هاله نور و جو سازی های بی دلیل در خصوص برخورد با مافیای اقتصادی و دانه درشت هاو تکرار آنها در سیاست خارجی با ادعای حذف اسراییل از روی نقشه دنیا و نفی هالوکاست تا نامه نگاری و التماسهای مکرر برای مناظره با بوش و اوباما وارائه طرحهای مختلف برای مدیریت جدید دنیا نمونه هایی بود از در افشانی های حتما کارشناسی شده دولت نهم که مشخصا دلالت برای نقص سیستم ترمز در کل قطار مدیریت را برای هر ناظر بی نظر ترسیم می کند.


این معایب در مدیریت اجرایی به اضافه صد ها مورد دیگر ، رقبای سیاسی را بر آن داشت تا در انتخابات دهم ، راننده نالایق دستگاه اجرایی و دیپلماسی کشور را که لقب بی برنامه ترین دولت پس از انقلاب را یدک می کشد به زیر کشیده و حکومت عقلا را جایگزین آن کنند ، چراکه همگان بصورت متفق القول حلقه مفقوده در دولت نهم را فقدان درایت و عقل دیده و اصلی ترین انتقاد هر سه رقیب ایشان در تبلیغات انتخاباتی متمرکز بر احیای نهاد های تصمیم سازی و مشاوره علمی در امور اجرایی نامیدند.


اما این قطارترمز بریده به مسافرین واگن های عقب خود هم رحم نکرد و اثرات مخرب فقدان سیستم ایمنی در آن گریبانگیر مسافران خودش نیز شد و آنها را از این فیوضات بی نصیب نگذاشت.رانندگان قطار که تخصص عجیبی در ویراژدادن و لایی کشیدن دارند در یک اقدام گانگستری دیگر ، نه تنها مسافرین قطار را به مقصد نرساندند ، که بخش بزرگی از آنان را به بهانه سبک کردن و بالا بردن شتاب قطار در میانه راه از پنجره به بیرون پرتاب کردند غافل از اینکه نبود این مسافران که هرکدام بخشی از المانهای این سفردسته جمعی هستند ، خود امکان نگه داشتن قطار و جایگزینی رانندگان را دارند چرا که حذف حتی یکی از مسافران به معنی عدم توفیق قطار در رسیدن به مقصد است.
حال که در دنیا و در تمامی وسایل نقلیه اهمیت ویژه ای به سیستم های ایمنی داده شده و از ترمز های هوشمند برای حفظ جان سرنشینان استفاده میشود ، بهتر است به آقایان فهماند که دوره رانندگی با سرعت بالا و راه گرفتن از دیگران با بوق گذشته وحضرات می بایست فکری به حال گواهینامه های تاریخ گذشته خود کنند ، چراکه با عدم رعایت اصول، نه تنها درجوامع بین المللی ، که درروستاها نیز امکان رانندگی وجود ندارد.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر