۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبه

کمر کودتا حتما می شکند!

تابحال به کرات شنیده ایم و به تجربه دیده ایم که ایرانیان کمتر در کارهای گروهی موفقند و اساسا team working در کشور ما جایگاه مناسبی ندارد. هرچند در آموزش های علوم مدیریت و همایش ها و کنگره ها به وفور از محسنات این شیوه در پیشبرد بهتر امور سخن رانده میشود، اما در عمل در جامعه ما از کار گروهی خبری نیست که نیست. مثال رایج و کلیشه ای در این مورد ناکامی تیم های ملی ما در ورزشهای گروهی و در مقابل کسب نتایج بهتر در رشته های انفرادی است. با این وجود هزینه ها وبرنامه ریزی های فشرده و امکانات مادی و معنوی کشور به بهای کاستن از امکانات رشته های انفرادی صرف شده و ورزش های تیمی به مسابقات اعزام می شوند . اعزام این تیم ها معمولا قریب به منفعت نبوده و جز در موارد نادر ، موفقیتی نصیب ایران نکرده است.
اما غرض از این انتقاد از خود ، پرداختن به ورزش و فوتبال و لزوم انجام فعالیت فرهنگی برای ایجاد روحیه کار گروهی در بین جوانان نیست . هدف از این مقدمه پرداختن به حوادث ایران پس از انتخابات است ،که به کودتای مخملی تعبیر شده .
کودتا به شرایطی گفته می شود که در آن یک اقلیت از نیروهای نظامی علیه دولت قانونی کشور اقدام کرده و با اتکا به نیروی قهری آنرا از قدرت ساقط نموده و دولت دلخواه خود را جایگزین آن می کنند . از اصلی ترین و اولین اقدامات دولت های بر آمده از پروسه کودتا ، جلوگیری از انتشار اطلاعات بین مردم و همینطور نشت اخبار به خارج از مرزهای کشور از طریق تعطیلی تمامی رسانه های دیداری ، شنیداری و مکتوب و همچنین دستگیری و بازداشت فعالان سیاسی و مخالفان کودتاست. اما با همه این اقدامات گروههای کودتایی بخاطر فشار های داخلی و خارجی تا تحکیم شرایط سیاسی و اجتماعی خود در وضعیت کاملا لرزان و بحرانی قرار داشته و این وضعیت تا حذف مخالفان و آرام کردن مردم معترض و راضی کردن جامعه بین المللی به پذیرش سیستم جدید ادامه می یابد .
اگر از این منظر به حوادث انتخابات ریاست جمهوری ایران بنگریم ، تعبیر آقای خاتمی در استفاده از ترکیب کودتای مخملی کاملا مناسب شرایط امروز ایران است. این کودتا توسط بخشی از سپاه پاسداران طراحی و به اجرا رسیده است، همزمان با سرقت آرای مردم مانور اقتدار برگزار شده و دستگیری ها آغاز می شود.وسایل ارتباطی قطع میشود و مخالفان و معترضان بازداشت و زندانی می شوند .البته چنانچه کشتار های خیابانی را به این شرایط اضافه کنیم ، می توان گفت کودتا چندان مخملی هم نبوده ، بلکه بیش از حد زبر و خشن انجام یافته است.
حال تصور کنید با گروهی نظامی روبرو هستیم که هم تجربه کار سیاسی ندارند و هم بخاطر کودتا در شرایط بحران می بایست اداره یک کشور را بدست گیرند ، ضمن اینکه کارنامه سیاه این گروه کودتایی ظرف چهار سال گذشته با درآمد های سرشار حاصل از فروش نفت و در شرایط نسبتا آرام و بدون بحران برای ایرانیان واضح و عیان است.
اگر اصل کم تجربگی ما ایرانیان را در کار گروهی بپذیریم به سادگی می توان پایان این کودتا را نه از آیینه ، که در خشت خام دید. وقتی تیم های ما با هزینه های گزاف و اقامت در هتل های چندین ستاره و دکتر روانشناس و ماساژور و سوناو جکوزی و حمایت تمام رسانه ها و در آرامش کامل توان کسب نتیجه ندارند، آیا می توان از یک گروه کودتایی که در اقلیت بوده و مجبور به ادامه زندگی در بحران است، توقع کسب نتیجه و به پایان رساندن پروژه کودتا را داشت؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر