۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

فرزند ناخلف هاشمی

بدون شک هاشمی رفسنجانی یکی از اصلی ترین نیروهای مخالف حکومت پهلوی و از پایه گذاران جمهوری اسلامی است و در این راه هزینه های بی شماری نیز متحمل شده است.درسالهای پس از انقلاب نیز همواره بر یکی از اصلی ترین ارکان قدرت تکیه داشته و مورد تایید بخش بزرگی از حاکمیت بوده است.تمام این خصوصیات در کنار هوش سیاسی وی ، ازهاشمی شخصیتی ساخته که می توان او را بعنوان پدر خوانده نظام اسلامی نامید. این عنوان ازآن روی برازنده هاشمی است که وی در تمام این سالها رسما از هیچ گروه سیاسی حمایت نکرده ، اما به نوعی حامی تمام نیروهایی بوده که در چارچوب های پذیرفته شده نظام فعال بوده اند.ترکیب کابینه هاشمی در دولت های پنجم و ششم با حضور افرادی از جناحهای مختلف گواه این ماجراست ، کابینه ای که ازیک سو محمد خاتمی را بر کرسی وزارت ارشاد داشته و از سوی دیگر علی فلاحیان را در بالاترین درجه امنیتی کشور در خود جای داده بود.
مسلما کسی با این پشتوانه فعالیت سیاسی ، نظامی را که در بوجود آمدنش نقش داشته و برای شکل گیری و حفظ آن در پنجاه سال گذشته لحظه ای درنگ نکرده ، بسان فرزند خود و چه بسا فراتر می داند .
این فرزند خوانده هاشمی در سی سال گذشته خطاهای فاحشی را مرتکب شد که تا قبل از سال 68 همه نیروها به راحتی آنرا به فرامین آقای خمینی نسبت داده و با مخفی شدن در پشت چهره کاریزماتیک ایشان از زیر بار پاسخگویی شانه خالی می کردند.اما با فوت ایشان این هاشمی بود که صحنه گردان اصلی نظام شده و با استفاده از قدرت لابی خود موجبات قدرت گیری آقای خامنه ای را فراهم آورد . کارنامه سیاسی سید علی خامنه ای نقطه درخشانی نداشته و حاکی از ضعف وی در تصمیم گیری و حل مشکلات بوده و بالطبع برطرف کردن موانع کلان در حاکمیت هم بصورت غیر رسمی ، و هم بصورت رسمی در قالب ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام به هاشمی واگذار شد و او نیز نشان داد توانایی انجام چنین مسئولیتی را دارد.
اما در ماجرای کودتای 22 خرداد ، فرزند خوانده دردانه هاشمی دچار چنان خطای استراتژیکی آنهم توسط رهبری بود که همه از جمله هاشمی را دچار حیرت و بهت عمیقی نمود.پدر خوانده که پیش از انجام این کودتا ، عواقب آنرا در قالب نامه معروف خود به خامنه ای متذکر شده بود ، از تریبون نماز جمعه نیز راه کارهای برون رفت از بحران را روی میز گذاشت که مورد بی مهری واقع شده و سران ستاد کودتا وقعی به او و پیشنهاداتش ننهادند.
حال هاشمی ظاهرا از شک ناشی از کودتا بیرون آمده و احتمالا با مذاکرات پشت پرده ، همگان را مجددا به تبعیت ازرهبری فرا خوانده است.بنده بعنوان راقم این سطور و با بازبینی مختصری از سوابق هاشمی که در ابتدای این نوشته ارائه کردم ، دلسوزی هاشمی را قابل تقدیر می دانم ، اما به باور من چند نکته مهم در روزهای پس از کودتا ، امکان به فعلیت رساندن خواسته هاشمی در حفظ نظام و کسب مجدد آبرو برای آن و همراه کردن مردم خشمگین را از بین می برد.
اول آنکه رهبری با موضع گیری های عجولانه و قهری ، ظرف 70 روز گذشته بغیر از ترغیب مردم به قبول نتایج انتخابات ، اساسا حرفی برای گفتن نداشته است. لذا اگر منظور هاشمی در تبعیت از رهبری پذیرفتن دولت کودتاست ، متاسفانه باید در هوش سیاسی وی شک کرد.
دوم برخورد های وحشیانه با مردمی که صرفا یک سئوال مطرح کردند و از سرنوشت آرای خود ابراز نگرانی نمودند ، جایی برای توجیه عملکرد فرزند خوانده هاشمی نگذاشته است.این اعمال بجایی رسیده که امروز بحث بر سر تجاوز و کشتار های بی رحمانه ایست که با قوانین مورد تایید جمهوری اسلامی مستحق شدید ترین مجازات هاست.با عنایت به اینکه این اعمال از حاکمیت دینی سر زده ، مسلما می توان اندازه مجازاتها برای حاکمان را محک زد.
سوم اینکه برنده واقعی انتخابات کسی است که سالها با هاشمی مستقیما کار کرده و از نیروهای شناخته شده و مورد وثوق همه نیروهای نظام است.آیا اساسا حذف یکی از فرزندان نظام به معنی قربانی کردن وی و همه کسانی که به او رای داده و در اکثریت هستند نیست؟ آیا منظور از ارکان نظام، فرزندان و بوجود آورندگان آن نیست؟ آیا در این حالت از نظام مورد نظر هاشمی چیزی جز کودتا گران باقی می ماند؟اگر بنا بر حذف افراد به بهانه حفظ نظام باشد ، دیر نیست که شاهد حذف خود هاشمی نیز باشیم.
اگر پاسخ پدرخوانده به سئوالات فوق در خصوص اشتباهات فرزند ناخلف مثبت باشد ، باید پذیرفت که هاشمی نیز در معامله بین مردم و سران کودتا ، بازنده از میز بر خواهد خواست.

۵ نظر:

  1. سلام
    با صحبتهایی که هاشمی در نماز جمعه کرد امیدوار شدم و فکر کردم که هاشمی بین مردم و نظام می خواد که طرفه مردمو بگیره اما با صحبتهای اخیرش نشون داد که فقط به منافع و جایگاه خودش فکر می کنه اما به قول شما بازنده خواهد بود

    پاسخحذف
  2. هیچ وقت به این هاشمی امید نداشتم.. من اصلا حامی نمیخوام... من دموکراسی میخوام

    پاسخحذف
  3. سلام
    پست اتاق فکرو خوندم به نکات خوبی اشاره کردین
    صبح اومدم کامنت بذارم نشد 3 بار تایپ کردم نظرم سند نشد سر فرصت دوباره میام نظرمو می نویسم
    این کامپیوتر من مشکل داره بعضی صفحه ها رو باز نمی کنه فروم هم باز نکرد فردا دوباره سعی می کنم شاید باز شد
    تا بعد

    پاسخحذف
  4. بازم سلام
    متاسفانه امروزم نتونستم صفحه فروم رو باز کنم
    اما در مورد پست اتاق فکر
    تو این جریانات یه سوالی که همش ذهن منو درگیر کرده اینه که اگه این جنبش پیروز بشه و 30 سال دیگه دوباره برسیم به همون جایی که بودیم چی کار باید کرد اصلا چی کار باید کرد تا دوباره این دور باطل استبداد در ایران تکرار نشه و جنبش سبز چه طور باید پیش بره که دوباره این اشتباهات تکرار نشن

    پاسخحذف
  5. به نظر من نباید شتاب زده عمل کرده باید از قبل اهداف مشخص بشن و ببینیم که واقعا چی می خوایم و اختلاف نظره به طور منطقی حل بشن برای رسیدن به هدف با با هدف و برنامه حرکت کرد و فقط فکر کردن به مقصد و پیروزی کافی نیست باید به آینده های دورتر هم فکر کرد تا دوباره برنگردیم سرجای اولمون. متاسفانه یه مشکلی هم که امروز باهاش رو به رو هستیم اینکه مسولین به جای بررسی دقیق صورت مسئله و مشکل به کل صورت مسئله رو پاک می کنند و وجود هرگونه مشکلی رو انکار می کنند که این کار آثار بدی در جامعه داشته ما باید سعی کنیم این اشتباهات رو تکرار نکنیم

    پاسخحذف