۱۳۸۸ شهریور ۲۰, جمعه

آیا روز مبادا نرسیده؟

نشستیم تا موقعیت مناسب برای حرکت و ادامه جنبش مهیا شود.صبر کردیم تا دولت کودتا برای انجام تجمع و راه پیمایی مجوز بدهد.تلاش کردیم که در مقابل دولت ظلم که وقعی به قانون نمی نهد ، قانونمدار و متمدن باشیم.کشتار بی رحمانه و دریده شدن سینه جوانانمان و شکنجه های وحشیانه آنان را دیدیم و لب از لب نگشادیم.اخبار را یک به یک خواندیم و چشم و گوش به رادیو و تلویزیون دوختیم تا مگر هاشمی به نماز جمعه دعوت شود تا ما هم برویم.باز هم صبر کردیم و صبر کردیم تا به حرکتهای احساسی و ناآگاهانه و احیانا آنارشیسم متهم نشویم.اما نتیجه چه شد؟
قصدم تشویق ورود به شوره زار خرابی و ویرانی کشور در قالب انقلاب و تغییر نیست ، که نتایج آنرا دیده ایم و شنیده اید.بلکه غرض یافتن راهی است تا سارقان حقوق مردم بیش از این جسارت ظلم و تعدی نیابند.
امروز آمار شهدا به 72 نفر رسیده ، اسرا کماکان در زندانند و هر روز به اتهامات ایشان افزوده شده و از رهایی خبری نیست ، مجوز تجمع برای سبزها آرزوی بر باد رفته شده ، شب قدر کنسل میشود ، به مراسم یادبود طالقانی در مسجد قبا هم نیازی نیست ، جوادی آملی و استادی و امینی از برگزرای مراسم شبهای قدر در قم کنار گذاشته می شوند و احتمالا مراسم روز قدس هم با قرار دادن تعطیلی چند روزه در کنار هم و به هزار دغل و دسیسه لغو می شود و ما هنوز منتظریم.
امکانات و موقعیت ها را یکی پس از دیگری از دست می دهیم و باز هم منتظریم.این صبر و انتظار ما به جایی رسیده که صدای غل و زنجیر بازداشت تا پشت درب خانه های موسوی و کروبی پیش رفته است.موسوی را بنی صدر و کروبی را همسو با بیگانگان می خوانند و آخرین نفرات ارودگاه آنان را هم به حبس کشیدند.علیرضا بهشتی نزدیک ترین مشاور موسوی و مرتضی الویری نماینده کروبی هم به جمع اسرا پیوستند و ما کماکان منتظر موقعیت مناسب برای اعتراض هستیم.به راستی موقعیت تجمع و اعتراض چگونه شرایطی است؟تعریف ما از موقعیت مناسب چیست؟آیا این انفعال جسارت دولت کودتا را بالاتر نبرده است؟ آیا روز مبادای جنبش سبز فرا نرسیده است؟
کاشکی تاریخ می خواندیم.سال دوم جنبش مشروطه وقتی وزرای دولت و نمایندگان مجلس از واهمه التیماتوم دولت روس سکوت اختیار کرده و شجاعت ابراز نظر و اعتقاد و توان بهره گیری از نیروی مردمی را نداشتند ، بی عملی خیانت بار ایشان ، چنان جسارتی به دولت اشغالگر روس داد که در تبریز هر آنچه خواست کرد.شهر را با گلوله های توپ به ویرانی کشاند ، دفتر انجمن های ولایتی را تعطیل کرد و پرچم ملی کشور را از سردر آن پایین کشید ، به زنان و مردان توهین و بی احترامی نمود و دست آخر مجاهدان آزادی را در زادگاه خودشان به دار کشید و دست نشانده خود را به ریاست شهر برگزید.هزار دریغ آنکه اگر کوچکترین حرکتی از تهران در حمایت از آنان می شد ، اگر به تلگرافهای بزرگان تبریز ترتیب اثری داده می شد و اگر نمایندگان مجلس اندکی وطن پرستی و شجاعت در وجودشان بود ، صحنه به دار آویختن دلیرمردانی چون ثقه الاسلام ، شیخ سلیم ، ضیا العلما و سایرین به دست اجانب در تاریخ ایران ثبت نمیشد.
در آن روزگار نمایندگان مجلس شورا واهمه و وحشت خود از یک دولت اجنبی که در ایران مشغول کودتا برای بازگرداندن مجدد محمد علی میرزا به تخت سلطنت بود را به دوری از حرکت های احساسی و عدم خروج از محور عقلانیت و منطق تعبیر کرده و پهلوانان تبریز که برای رسیدن به آزادی از همه داشته های خود گذشته بودند را افرادی عامی و فاقد دانش لازم برای درک روابط سیاسی شمردند.حال آنکه همان مجاهدان زمینه ساز به قدرت رسیدن نمایندگان مجلس بودند.
باری، امروز نیز ما در همان شرایط تاریخی هستیم.مجلس به طرفه العینی اوامر رهبری را اجرا کرده و به همه وزرای پیشنهادی رای اعتماد می دهد ، روسیه که بزرگترین حامی خارجی دولت کودتاست ، از دعوت ایران به اجلاس سران حاشیه خزر امتناع می ورزد و احمدی نژاد و متکی ، رکورد داران وطن فروشی ، با لبخندی از کنار آن می گذرند تا مبادا خاطر مبارک پوتین و مدودف از آنان مکدر شود و شوربختانه در همین اوضاع بزرگان جنبش سبز با انواع اتهامات در شرف بازداشت و حبس هستند و ...
ما هنوز منتظریم.

۲ نظر:

  1. اشتباه میکنی .. اینها نماینده مردم نیستند... نماینده جیب و شهرتشون هستند

    پاسخحذف
  2. سلام
    در مورد فروم چي كار كردين؟
    ببخشيد دير اومدم اينترنتم مشكل داشت نمي تونستم بيام

    پاسخحذف