۱۳۸۸ دی ۲۳, چهارشنبه

سبزها با دیکتاتور چه کنند؟


بدون تردید اولین و ساده ترین راهی که برای مقابله با دیکتاتور به اذهان متبادر می شود حذف فیزیکی یا سپردن وی به دست دادگاه عادل و بی طرف است.طبیعی است که هیچ دیکتاتوری خود از کرده اش پشیمان نشده و به دادگاه مراجعه نمی کند.از طرفی ناشنوایی که عارضه همه مستبدین است نیز استعداد شنیدن صدای مخالف را از ایشان سلب نموده ، ضمن آنکه اگر چنین درایتی در دیکتاتور باشد که اساسا رفتار استبدادی از وی سر نمی زند.
از دیگر سو چنانچه سبزها دست به سلاح برده و با ایجاد جوخه های ترور اقدام به برقراری عدالت در کف خیابانها نمایند پس از بدست گرفتن قدرت با نیرویی سبز اما مسلح روبرو خواهیم بود که امکان گردش قدرت در سیستم برآمده از آن پروسه نیز میسر نخواهد گردید.ضمن آنکه تغییراتی به این شکل ، آنی و فوری بوده و به دلیل سرعت بروز بالا توان همراه کردن همزمان همه بدنه اجتماعی را ندارد.نمونه قدرت و قوت تغییرات تدریجی را می توان در حرکت 6 ماهه سبزها و رشد خواسته های ایشان در این مدت دید.
به باور راقم این سطور حال که دیکتاتور با پای خود برای رسیدگی به جنایاتش به دادگاه نمی رود و در عین حال حذف فیزیکی وی نیز دیکتاتوری دیگری را به همراه خواهد داشت، بهترین راه در مواجه با او تحمیل مذاکره به وی است.به واقع اگر سبزها بتوانند دیکتاتوری را که توان شنیدن صدای مردم را ندارد ، وجود بحران را نمی پذیرد ، مخالف را به رسمیت نمی شناسد و خود را بی نیاز از مذاکره می داند را وادار به نشستن بر سر میز مذاکره نمایند عملا اولین و بزرگترین قدم را در راه رسیدن به خواسته های مردم برداشته اند.مذاکره دیکتاتور به معنی پذیرش بحران و عقب نشینی کودتاچیان و پاسخگویی ایشان خواهد بود.اساسا عدم پذیرش واژه بحران توسط ایشان برای فرار از مذاکره و پاسخگویی بوده است.این کاری است که عملا با بیانیه ها و نامه های پس از عاشورا به وقوع پیوسته و می بایست تداوم داشته باشد.
بیانیه مهندس موسوی هر چند به زعم عده ای پذیرش دولت دهم بود اما با شروط در نظر گرفته شده در آن امکان ترغیب دیکتاتور به مذاکره را فراهم آورد . بیانیه روشنفکران نیز که با انتقادهای جدی هم در موضوع و هم در زمان انتشار روبرو شد نیز از همین خاصیت برخوردار بود.این بیانیه که تکمیل کننده خواسته های اعلام شده در بیانیه شماره 17 مهندس موسوی تلقی شد عملا خواسته های مردم را به روی میز حاکمیت قرار داد تا تصمیم گیرنده رهبری جمهوری اسلامی باشد.نامه کروبی نیز از این امر مستثنا نبود.کروبی در آن به خشونت و ساختار شکنی حکومت اشارات به جایی کرد و دیکتاتور را وادار به پاسخگویی نمود.هر چند دیکتاتور فعلا بصورت رسمی به آنها پاسخ نداده اما تداوم این قبیل نامه ها و بیانیه ها اولا بدنه اجتماعی سبزها را زیر خواسته هایی مشخص جمع خواهد کرد و ثانیا دیکتاتور را تحت فشار برای ارائه پاسخ قرارخواهد داد.
مسلما مذاکره با جنایتکاران به مذاق هیچکس خوش نخواهد آمد اما چنانچه اصل بر عدم توسل به خشونت و تغییرات تدریجی باشد راهی جز مذاکره نخواهد بود.در حقیقت همانقدر که دیکتاتور اصرار به تحمیل خشونت به سبزها را دارد ، سبزها نیز می بایست اصرار به تحمیل مذاکره به دیکتاتور داشته باشند.
پاسخگو کردن حکومت عملا خواسته مشترک تمام بیانیه ها و نامه ها و همینطور خواست اصلی مردم برای حضور پای صندوق های رای در 22 خرداد و تداوم اعتراضاتشان بوده و هست.تحمیل این خواسته به دیکتاتور می بایست در اولویت اول سبزها باشد که مسیر آن در شرایط فعلی صدور بیانیه هایی از این دست خواهد بود.

امضاء : خاشاک

۱ نظر:

  1. به امید پیروزی / موفق باشی / آماده ام برای تبادل لینک

    پاسخحذف