۱۳۸۸ اسفند ۱, شنبه

به رهبری موسوی اعتماد کنیم؟

سبزها در روز 22 بهمن حتی با ارفاق خیابانهای تهران را به نیروهای کودتا باختند.این باخت نه بخاطر غیبت ایشان در خیابان که به دلیل عدم انسجام سبزها واقع شد . تجربه 22 بهمن بیش و پیش از هر چیز نشانگر آسیب پذیری سیستم ارتباطی سبزها وعدم ارتباط محکم میان بدنه اجتماعی آن و رهبران جنبش داشت.اما نکته مهمتر رهبری جنبش است که تاکنون نه کروبی ، نه موسوی و نه خاتمی خود را رهبر جنبش معرفی نکرده اند.البته رهبری این سه نفر بصورت قانونی نانوشته مورد پذیرش حتی اپوزیسیون خارج از کشور هم بوده و هست اما رهبران جنبش بخاطرایجاد شبکه اجتماعی غیر متمرکز این استراتژی را برگزیدند.


اما در شرایط پیش رو و برای رسیدن به اهداف حداقلی جنبش که در بیانیه شماره 17 موسوی بیان شده بود می بایست رهبری جنبش بصورت رسمی شکل بگیرد و حرکت های جنبش از تظاهرات خیابانی به روشهای دیگری تغییر یابد چراکه وزن اجتماعی جنبش سبز امروز برای همگان مشخص شده و عملا نیازی به وزن کشی سیاسی نیست هر چند که اصلی ترین هدف سبزها نمایش وزن بالای ایشان در جامعه و متقاعد کردن حاکمیت به احترام به صندوق رای واقعی است.

با توجه به شرایط بوجود آمده ، رهبری جنبش سبز می بایست در یک تغییر فاز از عرض جنبش به لایه های بالاتری رفته و شکل هرمی به خود بگیرد.اما نگرانی برای چنین تغییری تجربه تاریخی به خطا رفتن جنبش های پیشین در ایران است .تجربه نشان داده که رهبران حرکت های اعتراضی پس از کسب قدرت دچار تغییر رفتار جدی شده و بسیاری از اهداف خود را با به دست گرفتن قدرت حذف و یا تغییر ماهوی خواهند داد و این تغییردر اهداف و شعارها رابطه مستقیمی با خشونت بکار رفته در دستیابی به قدرت دارد. به مفهوم دیگر هر چقدر خونریزی بیشتری در مسیر حصول اهداف حرکت اعتراضی انجام گیرد ، زاویه گرفتن رهبران جنبش از اهداف اولیه پس از به دست گیری کامل قدرت بیشتر خواهد شد.شاهد تاریخی این تغییر رفتار را می توان در آیت الله خمینی در فاصله سه ماهه حضور ایشان در دهکده نوفل لوشاتو تا مدرسه رفاه مشاهده کرد.او که در پاریس صحبت از آزادی کامل حتی برای مارکسیست ها می کرد در تهران و پس از در اختیار گرفتن کل قدرت اجازه زندگی حتی به مسلمانانی که فقط تفاوت دیدگاه سیاسی با وی داشتند را نیز نداد.

سبزها امروز می بایست به دقت از انحراف رهبران خود در این وادی ممانعت بعمل آورند.عدم توسل به خشونت ، ایجاد فضای نقد رهبران ، جلوگیری از تبدیل ایشان به رهبران کاریزماتیک و احیانا مقدس سازی آنها می تواند در این مسیر به سبزها کمک کند.سبزها بیشتر از آنکه در فکر تغییر چهره ها باشند می بایست عزم خود را برای تغییر و اصلاح سیستم جزم کرده و با این تغییر امکان بوجود آمدن دیکتاتوری دیگری را از بین ببرند. در این جنبش می بایست فرا بگیریم که افراد در هر سطح و مقامی بی اشتباه نبوده و جامعه نباید همه تخم مرغ های خود را در سبد یک رهبر کاریزماتیک قرار دهد که این خود پروراندن دیکتاتور در آستین جنبش مدنی خواهد بود که با روح چنین جنبش هایی در تضاد کامل است.

۱ نظر:

  1. جنبشي با اين همه طول و عرض و خواسته هاي متفاوت و گاهاً متضاد بطور منطقي دچار اينچنين مشكلاتي خواهد شد.

    پاسخحذف