۱۳۸۸ اسفند ۴, سه‌شنبه

جای خالی اتاق فکر

رهبران سبز پس از 22 بهمن ملاقات هایی در خصوص طراحی تاکتیک جدید برای ادامه حرکت اعتراضی سبزها داشته و دارند.ایشان در این تصمیم گیری تنها و محدود به مشاورانی هستند که اکثریت آنها دستگیر شده اند.مسلما تصمیم گیری برای آنها در این موقعیت بسیار دشوار و پر مسئولیت خواهد بود چراکه از سویی کودتا گران با قدرت نامحدود در مقابل ایشان هستند ، از طرفی میلیونها نفر از ایرانیان سرنوشت خود را به ایشان سپرده اند ، از سویی می بایست پاسخی مدلل برای منتقدان داخلی همسو با اصلاحات داشته باشند و دست آخر منتقدین خارج نشین را نیز از حلقه سبز خارج نکنند.امروز همه این گروهها موسوی و کروبی را برای اتخاذ تصمیم تنها گذاشته اند اما توقع اخذ بهترین تصمیم را از ایشان دارند.شاید در این برهه از زمان وجود اتاق فکری که عطااله مهاجرانی پس از انتشار بیانیه پنج تن از تاسیس آن صحبت کرد می توانست کمک در خوری به رهبران سبز باشد و مشاوره های این اتاق در های جدیدی را برای ادامه حرکت سبزها بگشاید.


هر چند منتقدان عمدتا خارج نشین نگاه پر مهری به آن بیانیه نداشته و عمدتا دلیل انتشار آنرا طمع امضا کنندگان به کسب قدرت در آینده جنبش سبز تلقی کردند اما به واقع آن بیانیه و نظرات امضا کنندگان آن مگر غیر از ایجاد اتاق فکر منتج به نتیجه دیگری شد؟آیا این بیانیه در دل خود کارکرد اتاق فکر را ایجاد نکرد؟مگر نه آنکه همه رسانه ها به آن پرداختند؟مگر نه آنکه گروه بزرگی از روزنامه نگاران در خصوص آن تحلیل نوشتند و اظهار نظر کردند؟ مگر نه آنکه جمع بزرگی از کنش گران سیاسی در ایران و خارج از ایران به آن پرداختند و نقد کردند؟

اگر همه این واکنش ها ، نقد ها ، تحلیل ها ، موافقت ها و مخالفتها عملکرد رایج یک اتاق فکر نیست پس چیست؟نتیجه این بیانیه با هر نیتی که امضا کنندگان آن از امضا و انتشار آن داشتند چیزی جز تضارب آرا نبود و عملا به طوفان مغزها منجر شد که اساسا پدیده منفی نبوده و نیست.اما واکنش های بعضا بغض آلود امکان حصول نتیجه از این بیانیه و واکنش های پس از آن را نداد.

امروز اما می بایست از نفی کنندگان آن بیانیه پرسید که آیا راهکاری برای ادامه حرکت و کمک به رهبران سبز دارند؟اگر این اتاق فکر باقی می ماند ، آیا نمی توانست محملی ایجاد کند برای پیدا کردن راه حل های تازه؟

به راستی پیش از ادامه اعتراضات خیابانی ، چشمهایمان را به سمت خودمان بچرخانیم و نقد را از درون آغاز کنیم.اینکه در جنبش سبز هیچکس اجازه بیان نظرات خود را نداشته باشد و در صورت بیان ، به چوب انواع اتهام ها رانده میشود ، به نوعی به دیکتاتوری سبز نخواهد انجامید؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر