۱۳۸۸ تیر ۱۰, چهارشنبه

تام و جری - خامنه ای و احمدی نژاد

همه ما حداقل یکبار کارتون موش و گربه ( تام و جری ) را دیده ایم.بازی های محیج و تعقیب و گریز این دو موجود کارتونی دستمایه تفریح و سرگرمی تمامی اقشار در سنین مختلف است.اما تصور کنید در یکی از قسمتهای این کارتون تام (گربه) تصمیم بگیرد موش (جری ) را بخورد.حاصل این اقدام طبیعی گربه که در عالم واقع و طبیعت بصورت لاینقطع در حال انجام است چیست؟

سرنوشت این کارتون جهانی با این اتفاق ساده به کجا خواهد انجامید؟



با کنار رفتن شخصیت موش از این کارتون ،عملا کل پروژه تعطیل خواهد شد.چراکه علت وجودی هر کدام از این دو شخصیت بغیر از زنده بودن ،دیگری است.اساسا وجود هر کدام از این دو شخصیت به شدت به دیگری وابسته بوده و عدم وجود یکی موجب نفی دیگری است .به تعبیر ساده تر بعد از خورده شدن جری ،وجود تام و نهایتا ادامه این کارتون محلی از اعراب ندارد.



هدف از این مقدمه، مقایسه ساختار سیاسی ایران با فلسفه نهان شده پشت این فیلم کارتونی است.در حال حاضربا قرارگرفتن آقای خامنه ای پشت سر دولت کودتا ، عملا رابطه رهبری و دولت کودتا بهم گره خورده است و حضور هر کدام تضمین کننده حضور دیگری است .

آقای خامنه ای در 30 سال عمر جمهوری اسلامی، همواره حسرت تصاحب کامل قدرت را داشته و بدلایل مختلف از تححق این رویا در دوره های مختلف ناکام مانده ، به تعبیری آقای خامنه ای یکی از بد شانس ترین چهره های سیاسی برای رسیدن به قدرت تمام و کمال است . در ابتدای انقلاب با جلوگیری آقای خمینی از تصدی مناصب اجرایی توسط روحانیون کنار زده شد ، پس از آن همزمانی ریاست جمهوری ایشان و نخست وزیری مهندس موسوی که عملا ریاست جمهوری را به پستی فرمایشی تبدیل کرده بود، در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی عملا در سایه قدرت او امکان عرض اندام نداشته و اوج کارشکنی و سنگ اندازی رسمی اودر دوره اصلاحات که رکورد ایجاد یک بحران در هر 9 روزبود و در حقیقت نمایانگر چهره واقعی و ولع پایان ناپذیر ایشان در کسب قدرت کامل بود.


اما با بکارگیری تمامی ظرفیت نیرو های نظامی سرانجام ایشان در انتخابات نهم موفق به تحقق این آرزو شد.روی کار آمدن کوتوله های سیاسی که عملا نقشی در پروسه تصمیم گیری نداشتند ، قدرت را بطور کامل در اختیار ایشان قرارداد.اما مجددا و با یک حرکت جدی از طرف کاندیدای رقیب و مردم سریال بدشانسی های ایشان ادامه یافت .

آقای خامنه ای،احمدی نژاد و عاملین کودتای مخملی همچون همه نمونه های آنها در دنیا از شیلی تا فیلیپین و زیمباوه در گرداب خواست مردم قرار گرفته و عملا راهی برای خود باقی نگداشته اند چراکه بازگشت به شرایط 22 خرداد عملی نیست ضمن اینکه وجود هر کدام به شدت به دیگری وابسته شده است. حذف احمدی نژاد شرایط را به قبل از 22 خرداد باز نخواهد گرداند و همچنان انتقاد ها به سوی آقای خامنه ای سرازیر خواهد شد .اما شاید بزرگترین دستاورداین ماجرا تقدس زدایی کامل ازنهاد های منتسب به رهبری بود.در عین حال احمدی نژاد نیز با رفتن از کاخ ریاست جمهوری حتما با شکایات فراوان و دادگاه مواجه خواهد شد.

گره زدن سرنوشت نظام به سرنوشت آقای احمدی نژاد تصمیمی بود که آقای خامنه ای در نماز جمعه 27 خرداد گرفت که حتما عواقب
آن مثبت نخواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر